چشم به راه بهار...

بهار هم نباشد به مهربانی تو از شکوفه لبریزیم...

چشم به راه بهار...

بهار هم نباشد به مهربانی تو از شکوفه لبریزیم...

چشم به راه بهار...

مینویسم...
گاهی برای خدا، گاهی برای خودم، گاهی برای دلم، گاهی هم برای تو ....
و شاید بیشتر از همه برای تو!
گاهی نوشته هایم را بی ذکر نام و نشان به نام دیگران دیدم...
دیگرانی که هیچگاه مخاطب من نبوده و نیستند !
چه باک از این حرفها که مخاطب نوشته های من، خود میداند کیست
و خوب هم میداند کدام نوشته مال اوست !
ننوشتم استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز است چون چوب حراج زدم به نوشته هایم
و تو بدان اینجا تنها خــــلوتـکــــده ایست که هنوز از تو میگویم....
و هر شب برایت و ان یکاد میخوانم...

آخرین مطالب

  • ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۲۳

آخرین نظرات

جاری است از چشم های نگاهت، باران بی کسی.

خشکیده شاخه ام، در این دشت پرخزان

ای سبزِ سبز، نگاهت در انتظار

الماس کن، این تیره خاک را

شب کور گم شده ام در کویر عشق

سنگ صبور ما، بازآ به این مغاک

ای برق هر ستاره، بیدار کن و بشکن

خاکستری خواب

ای یادگار همه اعصار

برگرد پرشتاب

زینب صدر

السّلامُ علیک یا صاحب الزمان

 

 

 

چشم به راه
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ای مثل روز آمدنت روشن !

این روزها که می گذرد ، هر روز

در انتظار آمدنت هستم !

اما

با من بگو که آیا ، من نیز

در روزگار آمدنت هستم ؟

 

السّلامُ علیک یا صاحب الزمان

 

 

 

چشم به راه
۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر


 

السّلامُ علیک یا صاحب الزمان

 

تصویر مذهبی / نیمه شعبان / اللهم عجل لولیک الفرج

 

چشم به راه
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۹:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 

السّلامُ علیک یا صاحب الزمان

 

 

 

 

میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق علیه السلام بر همه دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت تبریک وتهنیت باد
 
چشم به راه
۱۹ دی ۹۳ ، ۰۹:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر


سـہ ســالہ دخـترت افـتـــاده از نـفــس، بابا!


دگـــر مــرا بـبر از ڪــــنج ایـن قـــفـس، بابا!


بـہ جـز تـو ڪہ آمـده‌ای، امـشبـی بہ دیدارم


نــزد ســری بـہ یـتیـم تـو، هیچ ‌ڪــس، بابا!

 

 

 

چشم به راه
۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

خــدایــا !


بنــد ِدل آدمهــا کجـاسـت ؛


کـه گهگــاهــی

بــا یــک اســم پــاره می شــود ؟!...

 

 

 

 

 
چشم به راه
۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۱:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

 

مهدی جان!

 

با یاد تو نشسته ام، در راهی که عبور کنی

 

می‌خواهم در آخرین غروب زندگی برجای پای تو نماز بگذارم


ای غریبه همیشه آشنای من

 

مهدی جان!

 

بازگرد دیگر جانی نمانده است

 

 

 

 

 

 

چشم به راه
۰۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

 

این جا مشهد است

به هر طرف که روکنی

عقربه نگاهت،به سمت حرم می چرخد

آن جا بهشت را می نوشی.
...
هر چه شیخ است ،اطراف حرم است:

شیخ طوسی ، شیخ طبرسی ، شیخ بهایی...

در زیرگذر حرم، با اشتباهی کوچک

به جای امام رضا، نواب روبرویت سبز می شود

نواب تورا به میدان عدالت می برد

- همان میدان اعدام سابق-

با معلم پس ازدانش آموز و دانشجو به زندان می رسی

زندان سر میدان تربیت است

فرهنگ نرسیده به تربیت، بن بست می شود

آموزش و پرورش ، در حاشیه فرهنگ است

دانشجو درست روبروی هفت تیر است

هفت تیر سریع به پیروزی میرسد

پس از استقلال ، از آزادی که بگذری

به جمهوری اسلامی می رسی

صدا وسیما، سر جمهوری اسلامی است

در صدا وسیما،به نوفل لوشاتو باز میشود

جمهوری اسلامی را شهید منتظری به بعثت می رساند

مصلی پراست ازعمده فروش ها

کوکاکولا درست وسط کوثراست

باغ ملی روبروی کنسولگری پاکستان است

شرکت نفت روبروی اوقاف وامور خیریه است

پروما درجانباز است ، اما جانبازی آن جا نمی بینی

در فلسطین یک سرزمین ورود ممنوع وجود دارد

به نام باغ بزرگ ملک آباد

دادگستر ی روبروی سازمان تبلیغات است

ارشاد ادامه ی قاضی طباطبایی است
همان گراندپری سابق

فرمانداری، در مرکز پاسداران است

بیمارستان امدادی را وسط فداییان اسلام ساخته اند

فرودگاه ،درامتداد جمهوری اسلامی است.

بسیج همان برق سابق است که به ضد می خورد

ولایت، به وسط وحدت می خورد

امت از وحدت شروع می شود

و به بعثت ختم می شود

در دانشگاه ابتدا به دکترا می رسی

آخرش به سراب

از دروازه طلایی تا سراب

ده قدم فاصله است

*****

مشهد یک تهران دیگر است

تجریش دارد، زعفرانیه ولویزان دارد

در وکیل آباد بوق قطارها، چرتت را پاره می کند

دانشگاه فردوسی سر میدان آزادی است

اما دری به آن ندارد

از امام علی تا امام حسین وامام هادی

این طرف شهر خبری نیست

در سجاد ، سجاده سخت گیرمی آید

عوضش نسترن هست ، نیلوفر هست

بنفشه و مرجان ولاله هم هستند

- از شمالی تا جنوبی شان-

البته امین و حامد وسینا هم هستند

خیام خیلی چراغ قرمز دارد

به وی‍‍ژه وقتی به سجاد می خورد

سعدی فقط صوتی و تصویری است

پل حافظ چهارراه گاراژدارهاست

در توس کاوه ی آهنگر تا توانسته آهن فروشی زده است

دنبال ایرج میرزا نگرد!

اورا از شهر بیرون کرده اند

میرزاده عشقی را به جهان آرا بخشیده اند

عشقی امیر کبیر را قطع می کند

امیر کبیر بهشتی را

گاز ، شرقی و غربی است

مطهری شرقی وغربی نیست-فقط شمالی وجنوبی ست-

چمران به چهارطبقه می خورد

کوهسنگی از شریعتی شروع میشود

مدتی است علاقمندان سیدی بیشتر شده اند

چون امسال خیلی سبز شده است

در الهیه یک متر زمین ، خدا تومان قیمت دارد

شهرک ناجا پراست از:

نرگس،شکوفه،نسیم،یاس،اختر،سنبل ، بنفشه و...

قاسم آباد خیلی شلوغ است

یک خیابان حسابی آن دکتر حسابی است

شیرپاستوریزه درحجاب است

دکتر حسابی،دکتر شریعتی، دکتر یوسفی و ادیب،

همگی حجاب را قطع می کنند

آخر حجاب ، میثاق است

آخر میثاق هم، نمایشگاه.

امام خمینی به بزرگراه آسیایی می خورد

که تمام شهر را دربرمی گیرد

مردم عبادی را دوست دارند

چون از شهدا شروع میشود و به امام حسین می رسد

در میدان شهدا،جای لاله ها را ساختمانهای شیک می گیرند

- چند سال است شهدا را به کلی نبش کرده اند-

این جا همه پدیده را دوست دارند

چون از همه قشنگ تر و با کلاس تر است

این جا مردم زیاد به ویرانی می روند

به هارونیه و حصار می روند

بند گلستان را ، آنها گلستان کرده اند

خواص بیشتر به چاه خاصه می روند

و سرآسیاب

جوان ترها ، روزها به کارده و جاغرق می روند

شبها به چالیدره!

 

 

چشم به راه
۱۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

 

 

چقدر منتظرم من، خدا کند تو بیایی
 

نشسته پشت درم من، خدا کند تو بیایی
 

از آن درخت شکسته، از آن پرنده خسته
 

هنوز خسته ترم من، خدا کند تو بیایی
 

همیشه در سفری تو، بهار و برگ و بری تو
 

درخت بی ثمرم من، خدا کند تو بیایی
 

غریب مانده ام اینجا، غریب مثل پرستو
 

شکسته بال و پر من، خدا کند تو بیایی
 

شب است و ماه، تویی تو؛ نشان راه تویی تو
 

ببین که در بدرم من، خدا کند تو بیایی...

 

 

 

 

چشم به راه
۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

 

همه در جست‌وجوی کوی تواند، بی‌ آن‌که خوب تو را شناخته باشند.

 

همه در غربت شب، خوابیده‌اند، بی آن‌که از صدای خروس سحری سراغ بگیرند.


پهنای شهر را وجب به وجب، گام به گام، کاویده‌ام.

 

از نردبان‌های کوتاه و بلند مذاهب و مکتب‌ها، ایسم‌ها و فلسفه‌ها، از همه عبور کرده‌ام.

 

رفته‌ام، فرو افتاده‌ام، برخاسته‌ام و خسته‌ام.

 


می‌گویند تو گشایشی.

 

فرج تویی.

 

این گشایش باید شبیه یک گلستان باشد، پر از جوانه‌های صداقت. جایی برای تبسم بی‌دغدغه.

.

.

.

من منتظرم...

 

 

 

پی نوشت:از همه عزیزانی که در مدت نبودنم سر زدن ممنونم.

انشالله در اولین فرصت حضور خاصه از طرف همشون تو این ماه عزیز نایب الزیاره خواهم بود..التماس دعای فرج..یا علی

 

چشم به راه
۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر