چشم به راه بهار...

بهار هم نباشد به مهربانی تو از شکوفه لبریزیم...

چشم به راه بهار...

بهار هم نباشد به مهربانی تو از شکوفه لبریزیم...

چشم به راه بهار...

مینویسم...
گاهی برای خدا، گاهی برای خودم، گاهی برای دلم، گاهی هم برای تو ....
و شاید بیشتر از همه برای تو!
گاهی نوشته هایم را بی ذکر نام و نشان به نام دیگران دیدم...
دیگرانی که هیچگاه مخاطب من نبوده و نیستند !
چه باک از این حرفها که مخاطب نوشته های من، خود میداند کیست
و خوب هم میداند کدام نوشته مال اوست !
ننوشتم استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز است چون چوب حراج زدم به نوشته هایم
و تو بدان اینجا تنها خــــلوتـکــــده ایست که هنوز از تو میگویم....
و هر شب برایت و ان یکاد میخوانم...

آخرین مطالب

  • ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۲۳

آخرین نظرات

پروردگارا...

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۰۵ ق.ظ

پروردگارا...

در آفتاب کم رنگ زندگانیم
و پیاده رویی که نمی دانم
به کدامین خیابان منتهی میشود
و در تلاطم شاخه های بی برگ
زیر چتری که ما را از باران مهربانیت جدا می کند
به دنبال نیمکتی می گردم
که لبریز از رویاهای کودکانه
و آرامش دلهای بی قرار باشد
آن گونه که بتوانم تو را در ذره ذره وجودم
احساس کنم

 

 

۹۲/۰۵/۱۴ موافقین ۲ مخالفین ۰
چشم به راه

نظرات  (۲)

۱۵ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۱ سمیه ناصری
چرا همیشه حسرت رویاهای کودکی رو میخوریم.... 
نیایش قشنگی بود

پاسخ:
واقعا...چرا همیشه اینطوریه...

ممنون

سلام

اون چتری که رفتی زیرش رو بردار،اونوقت این مهربانی یکباره سرازیر میشه، روی تمام وجودت.

مقصر اون چتره . . .

باور کن.

التماس دعا

یاعلی . . .

پاسخ:
سلام

میدونم...

محتاجیم به دعا...علی یارت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی